هوا سوز عجیبی داشت....آسمان ابری بود...اما.....نمیبارید

شده بود دقیقا عین من....

دلش گرفته بود,غصه داشت,درد داشت...اما نمیبارید.....

به این میگن جهنم!!!

پر از بغض و دردد باشی اما نتونی کاری کنی...

بغض لعنتی داره خفت میکنه اما نمیتونی حتی قطره ای اشک بریزی....

تو اون لحظه دلت میخواد فریاد بزنی,داد بکشی,اما صدات هم در نمیاد

دور و برت پر از دوست  و آشناست اما حس میکنی تنهای تنهایی....

تو این لحظه ها انگار کل دنیا دست به دست هم میدن تا نابودت کنند....

دلم میخواد به کل دنیا بگم:

من منم,با این خصوصیات...شبیه کسی دیگه نیستم

اگه میخوای مثل بقیه باشم....بقیه هستند